هم‌چون شعله‌ی پنهان در یک بوسه

هم‌چون شعله‌ی پنهان در یک بوسه
که حس شکفتن تا ماه را
بر گُرده‌گاهِ خیال‌های شبانه رها می‌کند
سطوح نامرئیِ شب
مسیر خورشیدهای دست‌نیافتنی آیینه‌های روز را
به سوی آغوشِ زلالتابِ رویا
انعکاس می‌دهند


حس چشاییِ سپیده‌دمانِ بیداری در یک آغوش
و از یاد بردن جای شلاقِ گریه‌گاهِ تنهایی،
پاک شدن از انزوای خشکِ سکوت
در وزش انتشار شعرهای موسمی باران

آه
ای آشنای ساکتِ تقلیل‌های شبانه
این‌بار
شُره‌ی پُر شدنِ کدام پیمانه‌ی غیاب را
در نرماهنگِ تشنه‌ی جان عاشق
آرزو کرده‌ای؟


حسین صداقتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد