حلزونـــم، حلزونـــم، حلــــــزون

حلزونـــم، حلزونـــم، حلــــــزون
حلزونِ شاعــــــــــرم، بچّـه بدون
من کتابخونــم، کتاب، خیلی دارم
من کتابهامو، آره، دوست می دارم
...
وقتـی راه می رم، آره یــواش می رم
وقتی هم کتاب خونم، تندمی خونم
پــدر و مــادر، خواهـــر، بـــــرادران
همه شون آره منو، دوست می دارن

...
شمــا چی؟ آی بچّـــه ها به من بگین
منکه شاعرم، کتابخونم دوستم دارین؟
پس بشم قربون تون، آی بچّه ها
مثل من کتاب خوانین، آری شما
...
آفـرین، صد آفرینــــــم، به شمــا
خـدا، حفظ تون کنـه، آی بچّـه ها
حالا، بای بای، می کنم من به شما
همـــه تون را حفظ کنه، آری خدا

سلیمان بوکانی حیق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد