تو کنج اتاقم نشستم ولی
سکوتم پر از نعره های غمه
درسته که فکرم همیشه پره
ولی توی قلبم یه چیزی کمه
دارم از تو میگم حواست کجاست
ببین چند ساله که موندم به پات
ی جوری نگاهم نکن حس کنم
که حالم مهم نیست اصلا برات
اگه دل بریدی ، ی کاری بکن
بیا حس پروازمو خط بزن
سقوطم یه عمره رقم خورده و
تو این حادثه حتمیه مرگ من
تو این سال غمگین پر حادثه
بهار از همه لحظههام پر زده
تو این روزها پاییز همسایمه
اونم تازگیها بهم سر زده
کیه که بتابه به دنیای من؟
ببین ابریه حالم هر وقتِ روز
اگرچه مهم نیست اما بدون
تو کنج اتاقم نشستم هنوز
مهین خادمی