رفته ای تا در نبودت چشم من گریان شودتا سرم بی شانه ی تو سر و سامان شودخانه ای را بهر تو اندر دلم من ساختمآخرش رفتی تا که این خانه ام ویران شوددر خیابان ها دلم با خاطرت می گریدایکاش دمی این آسمان هم پر از باران شودصبا حضرتی