یا ربی عفی بفرما ای تو رحمان و رحیم

یا ربی عفی بفرما ای تو رحمان و رحیم
ای تو غفار و جبار و ای تو سلطان حکیم

تو بزرگی می کنی و چون منی در سوی تو
دل سزاوار است بیاید جان دهد در کوی تو

دعوتیم چون بار دیگر بر سر این سفره باز
بوی احسانت زیاد و ماه رحمت بی نیاز

صد هزاران شکر نعمت بار دیگر جان گرفت
ماه رحمت آمد و باز چون منی مهمان گرفت

بشکند آن دل که دائم از تو دوری می کند
در خیالش فکر واهی بُرد سوری می کند

هرکه لایق باشداز این رحمت حق نوش جان
بانگ تکبیر رسالت کرده سیرابش چنان

ای تمام روزهایت روزه داری سر شود
نقطه ی احسان باور با تعالی تر شود

بوی عطرت در فضای خانه جور دیگر است
وقت افطار که می آید ربنایت محشر است

حیف انسانهای ساده که چنین غافل شدند
غرق حاجت ها و جولان وانگهی باطل شدند

یاربی این بنده های سُست سرتا پا فریب
نادم و سرگشته مانده در دو راهی غریب

هل آتی دیگری از سوی مهرت چاره کن
تو بصیری و عظیمی فکر این بیچاره کن

اصغر بارانی زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد