با صد کرشمه آمده بر بوستان بهار تو
از هر طرف دمیده سوسن و سنبل ز کار تو
خزانِ چمبره زده بر طبیعت از رویش زمین
با فصل سرد بگریخت روسیاه از کبار تو
مطرب دهر می نواخت (چپ) در پرده حزین
با بهار کوک کرده (راست) به یمن نگار تو
عشاق که پنهان مینمودند ز اغیار راز دل
از پرده عیان نموده دلدادگی به اعتبار تو
بلبل که بود به امید بهار در انتظار
به سر بلندی نوروز غزلخوان بر چنار تو
حافظ چو از کوچه دلدادگان گذر کند
بخواند غزلی ز دیوان لسان الغیب راز دار تو
آهی مگوی شعر غم انگیز دیگر به (شعر نو)
زمستان به آخر رسید فراق و شبهای تار تو
عبدالمجید پرهیز کار