بی بهانه چگونه حل کردم؟

بی بهانه چگونه حل کردم؟
بی بهانه تو را غزل کردم
بی بهانه هوار ،گریه ،داد
بی بهانه تو را بغل کردم

راحتی مثل بوی تند علف
روی مد،مثل ایو سَن لوران
می توانم تو را نفس بکشم
روی دستت نوازش باران


خواب و بیدار در کنارت گم
تا ابد در خیال من هستی
تا ابد از حرارتت داغم
از بلوغِ بهارِ من مستی

شورش شانه از میانه ی موج
پشت موی سیاه دریایت
با کِشِ مو ببند یا که بریز...
روی تور تبلور پایت

می نویسم سه نقطه نقطه ی باز
ویرگول و جدایی و کلمه
لابه لای حروف می خندی
خطِ تیره دوباره در گیومه

من پُرم از هزار صادق و بوف
تو پُری از کُزِت کنار هوگو
کافکا در کنار ماکس برود
کارلو در کنار پینوکیو

عشق شرحِ شروعِ دلتنگی ست
از طلوعِ ستایشِ لبخند
دل خوشی در قفس کسی داری
دل خوشم به حمایتِ همبند

باورم کن بگیر دست مرا
باورش گرچه سخت دشوار است
در جهانی که عشق بر دار است
یک خدای عبوس ِ بیمار است

من مسافر به مقصدی کوتاه
می رسم خسته در شبی از راه
نقطه ام نقطه ای ست پایانی
در جلویت منم جلویم ماه



برهان جاوید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد