چشم، آشفته و حیران وجود

چشم، آشفته و حیران وجود
واله ادراک، ز توصیف شهود
نظر از مشعر آیات، ملول
حشمت معبود را سر به سجود
کرد مصباح عَلَم روح قُدُس
ز سرِ آنچه بیاورد فرود
پای داماد نلرزد یا رب
نشود دل تهی از بند قیود
ید حیدر به سرش دار قرار
به رسول و آل، بفرست درود


میثم داماد خراسانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد