هنوزم فصل خزانی؟

هنوزم فصل خزانی؟

رنگ و هر رنگ؟

دختری از شرق احساس
سرو بالا همچو مهتاب

بی تب و تابی و تشویش

دل من بند و تو در خواب


رخ تو حادثه ی عشق

شعله ی آتش زرتشت

داغ این غمزه ی بیداد

همه ی عقل مرا کشت

نه حلالی
نه حرامی
می در دین مغانی

خنده کن با دهن یاس
عشق در چشم تو پیداست

چه لطیف و خوش درخشی
به چه لبخند تو گیراست

هنوزم فصل خزانی
رنگ و هر رنگ تو زیباست

مهدی کشاورزی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد