چرا به من تو سرزده دوباره سر نمی‌زنی؟

چرا به من تو سرزده دوباره سر نمی‌زنی؟
ترا به جان من نگو که سر دگر نمی‌زنی

فروغ شعرهای من به وسعت نگاه توست
مگو دگر قدم به صحن چشم تر نمی‌زنی

قسم به رقص موی تو که طعنه زد به جام ما
به مستی گذشته ساغر آنقدر نمی‌زنی

ترانه‌ها سروده‌ام برای تو غزل غزل
چرا شبی قلم به نقد مختصر نمی‌زنی؟

بغل بغل قصیده‌ها در انتظار بوی توست
کنار آشیان ما نشسته در نمی‌زنی

شنیده‌ام به لاله‌های باغ مهر گفته‌ای
بهانه‌جو نمک به زخم محتضر نمی‌زنی

تمام درد خفته را برای تو نوشته‌ام
به رنگ لب به نامه مُهر معتبر نمی‌زنی؟

علیرضا حضرتی عینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد