بدون تو خیالت تخت، دلم مخروبه ای تنهاست
و می میرد شبی که با مرورت غرق رویاهاست
از این تنهایِ بیچاره فقط یادِ تو جا مانده
کسی پرسید نامم را که یادم رفته؛ مدتهاست
تمام کوچه ها حتی خیابان های بعد از تو
به یادِ خاطراتت غرقِ بیتابیِ جانفرساست
به جای خواب، بیدارم به بیداری گم و گنگم
میان خنده ی تلخم پریشان حالی ام پیداست
تصور می کنم هستی، که باشی در کنار من
جنونِ عشق را دریاب این رویای یک لیلاست...
برو پشت سرت آبی نمی ریزم، همه اشک است
اگر هم مانده ام تنها و بی کس این گناه ماست
ترانه تقوی