سر می زنم مدام به تنهایی خودم
افتاده ام به دام به تنهایی خودم
هروقت خسته می شوم و کم می آورم
هی می زنم. پیام به تنهایی خودم
نق می زنم به آینه های پراز غبار
در جست و جوی نام به تنهایی خودم
درگیر می شوم.به خودم فحش می دهم
با حس انتقام به تنهایی خودم
توخنده می کنی و من از گریه سرپرم
هر شب به پشت بام به تنهایی خودم
شب می شود بدون.تو من خیره می شوم
با حسرتی تمام به تنهایی خودم
دعوت شدم.بدون شما با خیالتان
دعوت به صرف شام به تنهایی خودم
حسن عباسی