با تو به درد میرسد هق هق گریه های من
با تو شروع میشود روز و شب سیاه من
مثل جنون به من زدی درد شدی به جان من
با تو نفس تمام شد مرگ شدی به جان من
با تو جهان سیاه شد روی سر خراب من
با تو پناه پر کشید از سر بی پناه من
جان تنم گرفته شد تلخ شده مذاق من
خسته شدم دگر برو جنگ شده جهان من
آخر قصه های تو تلخی و بی مروتی است
رفتی و جان گرفته ام بعد تو این حکایتی است
نازنین جعفری