زندگی قاف است و سیمرغ دلم گوید رضا
ذهن من چون چلچله راه تو میپوید رضا
ای همه عدل و عدالت ای تمامت در کمال
از کلامت گلشنی در جان و دل روید رضا
تن به کاخ زرپرستان آدمکها کی دهد
روح خود را در سماوات خدا شوید رضا
دستهای یخ زده در ضمحریر بیکسی
روز و شب دست سخاوتمند تو جوید رضا
هر کسی خوش دل به عطر گل یا مشک ختن
از گلاب هر دعای نیمه شب بوید رضا
فروغ قاسمی