گلکم
همه بار چمدانها را بستهاند
و قصد کوچ از اینجا دارند
شبانه
نازَکم
قرار است زمین خشکتر شود
و آسمان
خسیستر از این که هست
عزیزکم
دیگر آهو به بچهاش شیر نمیدهد
و سرودههای شاعران را
کسی چاپ نمیکند
قندکم
نه آسمان خوب است
نه زمین
و نه زمانه
ولی ما دو تا وفادار میمانیم
به سوسوی ستاره
و آواز جیرجیرک بیچاره
چند لبخند دیگر که بزنی
شب شرمنده میشود
و خورشید برای بازگشت خود
بهانه پیدا میکند
عشقکم
به لبهای لرزان من که نگاه کنی
تو هم
بهانه بسیار مییابی
و یقیناً
میمانی
علیرضا غفاری حافظ