باورش سخت است اما من از آنش نیستم

باورش سخت است اما من از آنش نیستم
صبح دم در مسجدش بودم اذانش نیستم
قصه‌ی عشقی شدم من از برایش چون کتاب
هر کتابی من شدم اما قرآنش نیستم
تیر مژگانش رسید و این دلم را زخم زد
هر زهی گویی شدم اما کمانش نیستم
نام من را نام او آوازه‌عالم کرده است
پیش چشمانش شدم پنهان عیانش نیستم
او برایم عشق بود و جان و روح و دلبرم

عضو جانم بود اما عضو جانش نبستم

سیروس آقاپور چوبر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد