ما مفتخریم که او گناهان می‌بخشد

ما مفتخریم که او گناهان می‌بخشد
نا کرده گناه و با گناه آن می‌بخشد

در لیل چو کشتی بر گل بنشست
خندید که خورشید جهان می بخشد

چون وا نهدت اسرار جهان بینی
او جمله همه روی سیه هان می بخشد

خشکید درخت ارغوان در فصل خزان
او در فصل بهار جاودان می بخشد

تر شد لب من ز آب حیاتش دانی
او تشنه لب عشق نهان می‌بخشد

ما جمله اسیر رخ اویم او تشنه ما
ما تشنه لبان عمر جاودان می‌بخشد

گفتند که دریا تو چنین با بار گناه
خندید که او حسرت جان میبخشد


سیاوش دریابار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد