قهرمانِ شمع در سرما چو هیزم بوده استموی داغِ شعله اش همرنگ گندم بوده استآتشِ غم خورد جانش را و لیکن تا سحربا شرر غمخوارِ تاریکیِ مردم بوده استسحرفهامی