تا در حریم قبله‌ی جان، پا گذاشت دل

تا در حریم قبله‌ی جان، پا گذاشت دل
گوئی قدم به وادی سینا گذاشت دل

درگیر مهر ماه تو شد، وز سر نشاط
پا  بر  بساط  لذّت  دنیا گذاشت دل

تصویر حال خسته و درمانده‌ی مرا
در جمع عاشقان به تماشا گذاشت دل


از خاطرات لاله‌ی شعرم نمی رود
داغی که بر جگر ز مدارا گذاشت دل

در حیرتم از این همه گل چهره در بهار
ما  را  چگونه  یکّه و  تنها گذاشت دل

فانوس راه بی خبران محبت است
ردّی اگر ز پرتو خود، جا گذاشت دل

واسع ز سالکان طریقت کشید دست
تا  پای  خود  به  عالم بالا گذاشت دل

سید علی کهنگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد