خطاط اگر ز عشق عزیزی نمی‌نوشت

احساس می‌کنم که تمامش بهانه بود
شیطان بهای حادثه ای عاشقانه بود

وقتی ترک به خاطر باران به گل نشست
در انتهای قصد شکستن جوانه بود

بختش در آن همه غم دوری ،چه شد ببین
بین خدا و سجده .. مسیری دوگانه بود

من شاهد روایت شیطان نبوده ام
شاید روایت از طرفی ظالمانه بود

آنکه ز حال قوم مسلط نوشته است
رنگ مرکبش جگری دانه دانه بود

خطاط اگر ز عشق عزیزی نمی‌نوشت
این خاک مدعی همه ی آن خزانه بود

ما در مسیر عشق به جایی نمی رسیم
چون مرد این طریقه خودش بی نشانه بود

عرفان به درد سینه ، دلی مبتلا مباد
چون درد سینه ات ز غمی شاعرانه بود


عرفان اسماعیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد