از آینده چی خبر ؟

از آینده چی خبر ؟
در مورد آینده چی نظر ؟
از عواقب آینده چی حذر ؟
بار دگر به شادی خواهیم رسید ؟
فریاد شوق مان از تیره‌گی نجات خواهد یافت ؟
دخترم دوباره مو های
ژولیده‌ای خود را خواهد بافت ؟
با گل برگ های صبح
من که تقدیرم رو به سیاهی روان است
و ابلیس هم نجوا کنان بر گوش دلم
زمزمه‌ای تلخی راه انداخته
میان چاه انداخته
امید های گذشته‌ام را
در خیمه‌ی خوف زندانی
نموده افکار آشفته‌ام را
مگر
امروز دنیا رنگین نشده
یا هنوز هم دنیای سیاه و سفید است ؟
سیاهی سرنوشت
معلوم

میان این همه سیاهی
با سیاهی چشمان آن سیاه چشم
چی کار کنم ؟
مرا
دو سیاهی اسیر کرده
سرنوشت و چشمان او
آهسته تر و پایین تر اعتراف میکنم :
سرنوشتم سیاه
ولی چشمانش قشنگترین سیاهی سرنوشتم بود


ساحل احمد احمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد