کار عشق است تا عاشقی دیوانه شود
مست بی خود اگر ساکنِ میخانه شود
کار عشق است گر تا گلویت گیر شدی
عاشقان با نگاهی سرد زولانه شود
هر کجا بود عاشق که غم آزار شده
عاقبت با قلم حق خدا افسانه شود
هر کسی از غمِ عشق هر جایی برود
عاقبت غرق این دام آگاهانه شود
کار عشق است یارت اگر مغرور شده
یار با یار در این قصه بیگانه شود
هر کجایی که رسوا به غم یار شدی
پس بدان داستان دل نقل هر خانه شود
سجاد اوسیانی