چشمانت

چشمانت
روح مرا به درون خود می بلعند
کجا بروم؟
فرار از چه کنم؟
گویی تمام عمر در انتظارم
در انتظار ذوب شدن در چشمانت
خیره می نگرم به پنجره روح ات
سیاهی چشمانت پایانی ندارد
عمیق به ژرفای اقیانوس
و عطشی سیری ناپذیر در من

برای نگریستن
برای بلعیده شدن
برای در آغوش گرفتن روح ات
گویی چشمانت به سحر مبتلا کرده اند مرا

امید محمودی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد