با شمام اقایون
با شمام خانمها
اخربن فرشته ام
میون این دنیا
اینکه من چه شکلی ام
چه سوال سختیست
توو تنم چه رختیه،
اصلا، معلوم نیست
ساعت و زمان ندارم
اخرش باید بیام
وقتی که میبرمت
میگی کجا باید بیام؟
خوشگلم یا زشتم،
بخدا نمیدونم
هرچی بوده باشی
من هم همونم
همه جور ادم داریم
سفیدو سیاه
حتی زیادو کم داریم
من همونم که تویی ای جانم
من فقط وظیفه ام را دانم
سرو کله م خلاصه پیدا میشه
توو یه لحظه میبینی
هرچی داری
یهو ازت جدا میشه
دوتا کوله پشتی اما می مونه
توش چیه
فقط،خدا خوب میدونه
کوله پشتی عمل
همه چی توشه
از روز ازل
سبکه یا سنگین،
مفتخر با ننگین،
بو دی کی وار عزیزم
همینه که هست
فقط اینها تا ابد کنارت هست
اخرین فرشته ام
چهره ی من
بسته به توست
دیگه از روز نخست،
تا زمانی که من از راه برسم،
یه عالم فرصت هست
من بیام فرصت هم
میشه تمام
من خبر نمیکنم یهو میام
فکر نکن بی ادبم
نه بخدا
برق خاموش میشه از بالا
خدا که دکمه ایی رو خاموش کنه،
خیاط ماهر هم
نمیتونه پارچه ی پاره ی عمر رو هیچ جور رفو ش کنه
بشنوین ای اقایون
بشنوین ای خانوما
بشنوین ای مردم
بشنو از من دنیا
بیخودی حرص نزنین
هرچی دارین جز دو تا کوله می مونه بر زمین
هرچی که جون کندین جور کردین
هر چی که جز عمل افزون کردین
همه رو باید بزارین و برین
راس بگین کدومتون همین الانه حاضرین؟
من بیام کاری ندارم چی دارین چی ندارین
تا نیومدم چیزای بیخودُ
از توی کوله تون بردارین
عمل حذف و اضافه واجبه ای جانم
من بیام زمان تمومه و فقط مهمانم
سارا سادات پرشاد