سبز بودم چشمهایم برق داشت
خنده هایم با تمام خنده هایت فرق داشت
آمدی خاکستری شد کل دنیایم ببین
مثل دریا موجهایت غرق داشت
پشت هر خوابم فقط کابوس شد
لعنتی دنیای تو تنها زرق و برق داشت
سرد بودی مثل یخبندان مسکو اما
شعر من آخر چه ربطی به بلوک شرق داشت
مثل ماشینی که ترمز ش بریده رفته ای
سیم پیچی سرت جانم گمانم برق داشت
ثریا امانیان