دل بَرَد بوی گل و آواز چشمه با سرود پهلوی

دل بَرَد بوی گل و آواز چشمه با سرود پهلوی


بلبل از شوق گل و بوی دل انگیز بهار

می سراید نغمه دلکش به هر کوی و کنار

باغ یخ بسته به فرمان نسیم جان فزا

زندگی از سر بگیرد پُر شود از هر نگار

تُندرِ غرّآن رود هر سو چو پیک عاشقان

آسمان گرید به شادی شوید از دل ها غبار

هر کجا پُر آب و سبزه پر گل است و رنگ رنگ

جلوه دارد مهر یزدان در شکوه نوبهار

چون به هر جا بگذری با گوش جانت بشنوی

نام مزدای اهورایی ستایش بی شمار

گویی آمد کوروش و فرمان عدل و داد ، داد

که اینچنین شد مُلک دارا زنده از نو بر قرار

شیر و خورشید از پی ِ هم ره سپارند و روان

مست باران بهار این شیر و خورشیدش خُمار

دل بَرَد بوی گل و آواز چشمه با سرود پهلوی

چون که انعامی رود در کوه و دشت و مرغزار

غلامرضا انعامی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد