هر کسی عکس تو را دید دلش در گیر است
مشکل از دیدن او نیست از آن تصویر است
اینکه تنها شده ام بی کس و آواره ی تو
چونکه امروز دلم دست تو در تسخیر است
عاشقی را که دلش را به تو تقدیم نمود
همچو شیری که به کنج قفسی زنجیر است
مَشِکن قلب زلال و دل بی کینه ی او
عاقبت ناله و آهش ز تو دامن گیر است
هر که بر عاشق بیچاره جفایی بکند
حق معشوقه ی پیمان شکنش شمشیر است
احمدرضا شیخ