دست بزن نغمه بخوان فصل شکفتن رسید

دست بزن نغمه بخوان فصل شکفتن رسید
چشم گشا سحر نگر که ترک خفتن رسید

مسافران حرم عشق ز ره می‌رسند
آب بپاش هلهله کن که وقت رفتن رسید

چلچله‌ها خنده کنان بال زنان در رهند
خوش خبری هست که جان‌ها همه بر تن رسید


غنچه به تن جامه دران وقت سحر آمدی
جوانه زن شاخه بده زمان رستن رسید

گوشه نشینی نبود رسم گل و آینه
مُهر به لب بهر چه ای؟ لحظه گفتن رسید

در صدف جان و دلم گوهر یکدانه‌ای
سر به گریبان چه برم؟ موقع سفتن رسید

فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد