فصل سرماست و گویی که بهار در راه است
بین بسی شور و شعف را ، چه کسی در راه است
شاپرکها به رقص آمده اند، بیرونند
همه جا فرش ز گل گشته و در ایوونند
بس فضا پر شده از عطر گل سوسنُ یاس
یادم افتاد به فصل درو و کشته و داس
آری محصول شما با کرم ایزد پاک
بین که سرکرده برون طبعِ گلِ لاله ز خاک
آه ز سرما و بهاری که بر آن غالب شد
در زمستانُ چنین فتحی ز آن ، جالب شد
با بهاری که مجالیست به دوباره زیستن
یاد پژمرده گلانی که در این بین نیستن
مهدی سنایی