اتاقی به وسعت یک تخت

اتاقی به وسعت یک تخت
تختی به وسعت جسمی نیمه جان،
از این پهلو به آن پهلو،
وه که چه طولانی است..‌.

در گرگامیش تنی رنجور،
خونی به نخوت مرگ ،
خود را به پیش می کشد،
کور مال،
کور مال...

تیغ زندگانی ؛
می شکافد ورید زمان را،
ثانیه ها؛
یک به یک،
می چکند بر عدم
و لخته می شوند‌.

در سه کنج سقف آسمان،
عنکبوت شوم تقدیر،
تارهایش را گسترانیده...
پر زدم،
سهم من از طواف ماه،
شد؛
زندان عنکبوت...


روح اله چیتگر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد