چنان خالق تو را مطلوب کشیده

چنان خالق تو را مطلوب کشیده
هر زیبا رخی را در مصاف ؛ مغلوب کشیده
مثل موسی از آغوش مادر
دست مرا از لمس دستت تاکنون محروم کشیده

رمز و راز این نقاشی ش در حالتی مرعوب کشیده
که گویی بر روی بومی عیسی را مصلوب کشیده
در پی آمیزش زیبایی و ابهام بود
که اینچنین معماگونه و مرغوب کشیده

قطره اشکی از گونه ات ره به پایینی گرفت
از غمش نقشه ایران را غریبانه و محزون کشیده

وای از چشم سیاهت وقتی نیم نگاهی می کند
مستی خاص شراب شیراز رو از اون کشیده

ارتش گیسوی تحت فرمان بر روی دوشت
به سان ؛ سان دیدن موج های کارون کشیده

گفتم اندامت به ساحل مرجانیش تشبیه کنم
گفتند مشق را بر روی کاغذ ببین وارون کشیده

از سرخیه لبهای لرزان و پیل افکنت
دلبرانه بر شاه توت باغ های شمرون کشیده

قد و بالایت چو در آیینه جلوه گر شد
از جلوه اش دماوندو واسه تهرون کشیده

چه گویم از عطر ناب و نایابت
روی اردیبهشت قمصر و کاشون کشیده

از قطره های آب جاری از صورتت
نم نم بارون روی چشمه ی مارگونُ کشیده

از حرارت و گرمیه وجود پاک تو
رسیدن دسته خرمای برازجونُ کشیده

از ثمر سالیانی دعا و شب و زنده داری
ماهی تسلیم خوابیده روی ساحل زیتونُ کشیده

ببین اشکال قهوه فالت گواهی می دهند
در فالت منه دلداده عاشق از دل و جونُ کشیده

سید علیرضا دربندی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد