پاییز که می‌شود

پاییز که می‌شود
عابرِ این پیاده‌روها
می‌شوم
عابرِ باران‌خورده‌ای
در پیاده‌روهای پوشیده از برگ‌های زردِ نمناک

مهربانی‌ات
غنچه می‌کُند
و بر بالای سَرَم
چتر می‌شود

لبخندی بر لبانم
می‌نشانی
و آرام می‌گویی:
«مهربانم!
من عاشقِ قدم زدن در زیرِ بارانم.»

چتر را
به دستِ باد
می‌سپارم
لبخندی بر لبانت
می‌نشانم
و هر دو
عابرِ باران خورده‌ای می‌شویم
در میانِ برگ‌های زردِ نمناکِ پاییزی.

حسن حیدری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد