کلاغ پیر

کلاغ پیر
در بی‌وقتی دیر
در شبی بی ستاره
به شب نشینی مزرعه آمد.
مترسک اما
با چشمانی بسته
تنی به خاک آرمیده
نگاه در دوردستش
دیگر به شب رسیده بود.


رستار افسری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد