اگر گنجشکی تازه بالی
در شعر کوچک من لانه کن
اگر آفتابی تازه زادی و راه را نمی شناسی
در آسمان خانه ی من پرسه زن
اگر توفانی و دریاهایت کوچک اند
در بستر من شعله ور شو.
ای بادپا که دسته کلید دریاها در دست توست
صندوق قدیمی را باز کن
و نقشه ملاحان گمشده را به من ده،
ببین چگونه مرواریدها تکثیر می شوند
بر آتش مژگان من.
شمس_لنگرودی
هرﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ . . .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﯾﮏ جایی
به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺑﺮمبگردد !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ !
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ !
مهتاب_رضایی
عشق
عجیبتر از آن است که
در یک زن خلاصه شود
و زن
غریبتر از آن
که در یک عشق شناخته شود
افشین یداللهی