دیریست که در میکده دنبال تو هستم
عمریست که از عشق تو در میکده مستم
ای آنکه نمودی دل ما را به دمی خوش
گر مست نباشم به چه باشم به چه دلخوش
خوشبو شوم امشب که تو یکدم بدمی باز
شاید که ره عشق تو امشب شود آغاز
آغاز کنم ، ناز کنم ، عشق تو امشب
پرواز کنم سوی تو از مستی هر شب
ای ساقی میخانه بیا دست مرا گیر
دیر است زمانم ، نگرانم شده ام پیر
امید امام وردی
عاشقم یه عاشق رسیده تا مرز جنون
مست چشمون خماری که ازم برده امون
عاشقم عاشق اون که با وفا شد با دلم
همه شب داره منو میبره عرش آسمون
اون ستاره ای که چشمک میزنه به قلب من
توی آسمون شب ، فقط تویی ابروکمون
بخدا دست خودم نیست که به تو فکر نکنم
تو شدی هر طپش این دل بی نام و نشون
تا ابد تو قلب من بدون حکومت میکنی
مثل شاه! منم میشم وزیر شاه مهربون
میدونستم عاقبت قلبمو تسخیر میکنی
تو رو هر کی دوست داری، ریشه عشق و نسوزون
تو همه کس منی ، نشون به این اشکا نشون
شاعرم کردی! دیگه بارونی ام مثل خزون
امید امام وردی
یک سرزمین در انتظار سوت میباشد
خاکت زمین به که کویر لوت میباشد
دنیا همین دل خوش کند بر توبه های گرگ
چون عصر یخبندان پر از ماموت میباشد
دنیای ما رویای ما فردای آزادی
در انحصار رفتن فرتوت میباشد
هر کس که نتواند بماند اختیاری هست
اما نسازد سهم الارثش شوط میباشد
یا زنگی و یا رومی و یا هر چه میخواهی
مملو ببین دور و برت مخلوط میباشد
سیاره ای طیاره ای دنیا نداری تا..
ما را بری آنجا به ما مربوط میباشد .
امید امام وردی
در این غروب و خستگی
در اوج ورشکستگی
در انزوای زندگی
به تو پناه می برم
در این قمار عاشقی
بخوان مرا دقایقی
بگویمت حقایقی
به تو پناه می برم
دگر غمم شده عیان
خدای این و آن جهان
کمی زمان دمی امان
به تو پناه می برم
منتظر نوازشی
به هر دلیل و خواهشی
تو لایق ستایشی
به تو پناه می برم
گوشه هر خرابه ای
کنار جام باده ای
و حس فوق العاده ای
به تو پناه می برم
دگر غمم شده عیان
خدای این و آن جهان
کمی زمان دمی امان
به تو پناه می برم
امید امام وردی