باید از ایران پرستاری کنیم
از اهورا مهر را یاری کنیم
پاک سازیم آسمان را از غبار
پاک سازیم آوای مرگ را زین تبار
باید آبادان کنیم ویرانه ها را
باید بیفروزیم چراغ خانه ها را
باید از ایران پرستاری کنیم
از اهورا مدد یاری کنیم
باید پلیدی رخت بر بندد از این بام
باید سپیده سرزند ازپشت این بام
دستان به دست هم دهیم ای مهربان یار
تا باز گردانیم بهاری شاد وپر بار
باید نوای شور وشادی سردهیم یار
باید بسازیم خانه را پیروز و پر بار
زهره بختیاری
ای آزادی تو گنج بیکران سربلندی جهانی
تو شمیم خوش نیک بختی مردمانی
در سرزمینی که زآن سامان رخت بربندی
هرگز نسازد بنای شادمانی وسربلندی
گر هزاران گنج دربرورویم گذارند
گر بیکران مال ومنال برمن سپارند
بی آزادی همه هیچ وپوچند وبی رنگ ونوا
چون کشتی بی لنگری اسیر گردابها
ای نسیم شادمانی و مهر باز آ باز آ
سرزمین مهر را بهاری کن ای سر افرازا
آزادی بهار جاودان این سامان است
دامنش گلگون ز لاله زاران است
می دانم که روزی ز ره خواهی رسید
تا آمدنت رخ آسمان ستاره باران است
برخیز و ره سپار و برون آی زین شام تار
ریشه های هزار ساله در آرزوی جشن بهار
زهره بختیاری
نیا یش کنیم برای زمین
زمین اندوهناک وغمگین است
کینه ونفرت می تازند
جنگ و ویرانی می چرخد
درد ورنج می نوازند
گرسنگی و تهی دستی دامن گسترده
نیایش کنیم
نسیم مهر وشادی بوزد
کودکان بادبادکها را به دست بادهای تیز رو سپارند
دخترکان با دامن های گل گلی وگیسوان افشان
پایکوبی کنند
پرندگان مهاجر ره گم کرده به خانه های خود بازگردند
مهربانوان کلوچه های خوشبو بپزند
مهربانان خرمن زرین را برچینند
نیایش کنیم
شادی ومهر و برکت دامن گسترند
زهره بختیاری