و آنچنان در پیچ و تاب عمر با خاطره ها سر کنم،
که به هزاران موج زندگی از سر نگیرم
و آن دم ،
که شب رِسَد . باز خیال جان گیرد
از میانِ خواب و رویا
لحظه ای خنده بر لب
دِگر لحظه اشکِ بر دیده
و غافل از غزل غزل سُروده بر دل
که شاید رازِ دل ، نَهان گردد...
سحر قائدرحمتی