از فصلی که به بهار برسد
و از صبحی که از طراوت تو
لبریزم کند
میتوان تا انتهای هر رویایی
سبز رویید
سیده مریم وهابی
همیشه در بارانیترین خیال
سراغت را گرفتم
و دوستداشتنهایم
خالصتر از ابرها
از آسمانت بارید ،
از غفلت هر فصلی
دور میشوم
دوباره پرانرژی
در نسیمی از آمدنت
باید غنچه غنچه بشکفم
سیده مریم وهابی
صبح
آبی خاطرهام را
به نجابت آسمان
برایم تکرار میکند
تا من در شعاع هر طلوع
شروع شوم
در حجمی از دوستداشتنهایم
سیده مریم وهابی
صبح
آبی خاطرهام را
به نجابت آسمان
برایم تکرار میکند
تا من در شعاع هر طلوع
شروع شوم
در حجمی از دوستداشتنهایم
سیده مریم وهابی
هیچ وقت خودم را بی تو نمیبینم
بین ما
همیشه فصلی سپید است
که با شعرهایم پر میشود
سیده مریم وهابی