یاعلی(ع)

فاش می گویم ز فضل بو تراب
آنکه از چشم ملائک برده خواب
گفت آن غاصب پس از فوت نبی ص
دو به ده جمع بود خصائل بر علی ع
فهم وی از مرتضی ع اینگونه بود
ورنه ادراک از علی ع نابرده سود
زان همه اوصاف اگر بودم یکی
فخربر جن و انس لاشک منجلی
مادرش در کعبه آوردش وجود
کل عالم سوی او آرند سجود
مولد و مولود را تعظیم باد
آنکه رویش رانبی صد بوسه داد
نام او درآسمان ها شد پدید
کس بشر مانند او هرگز ندید
چون محمدشدبرش آغوش جای
با تبسم برلبش قرآن نوای
گشت داماد نبی نک مرتضی
جانب حق شد وصی مصطفی
عقداوبود زینت عرش وسما
عاقد اوکیست خدای ماسوا
بود امیر مومنین و مومنات
رشک می بردند براو کائنات
درقضاوت علم او میزان و داد
درعبادت هیچکس یارا نماند
درفصاحت افصح الناس است او
درشجاعت اشجع الناس است او
بود باب علم ودانش برنبی ص
برمحمد همچو هارون ,شد وصی
شد پدید از نسل او حجت تمام
بر امورات بهشت دارند زمام
گفت پیغمبر پس از من این علی است
درغدیر این جمله ها نقل از بسی است
با همه توصیف واوصاف آن دنی
غصب بنموده ولایت از علی ع
گفت از فضلش بسی, آن نابکار
در سقیفه جای گل ها کاشت خار
کرد نهال فتنه در نیزار رشد
بس نفاق وآتش از این تخم ناهنجار رشد
آفتاب ازجور این ابرهای تار
پای بست خانه , زندانی به غار
مردمان افسوس که او نشناختند
قلب زهرایش س ز رنج بگداختند
آنکه برکند هیبت خیبر به دست
بیست و پنج سال گوشه ای تنها نشست
خار درچشم,استخوانی در گلو
رفت پیغمبرص دگر زهرای س او
روز و شب از فرقت یار عزیز
می فشاند برچهره ,درها ریز ریز
رفت از گلزار مولا رنگ و بو
اشک و غم شد همدم شب های او
چاه های کوفه ,محرم رازش شدند
شام تار و گریه ها,سازش شدند
یک یک یاران برفتند از کنار
کو ابوذر,میثم تمار او شد روی دار
رنج ها بر جان او تحمیل شد
کره ی غصب خلافت, پیل شد
آنکه بود علت ازوجود آفتاب
دیگر ازچشمان نازش رفته خواب
دشمنش هم معترف بر فضل اوست
شیعه او, نزد یزدان است دوست

محمد ابوالفضلی قمصری