چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگرخون دل بود، ما خورده ایم
قیصر_امین_پور
میجویمت به نام و نشانی که نیستی
دیرآشنای من، تو همانی، که نیستی
میجویمت به باغ خیال و گمان و وهم
در کوچههای دل، به گمانی که نیستی
شبگرد کوچههای خیالم، به جستجو
آیم به آن محل و نشانی، که نیستی
احوال من نپرس، که اقرار میکنم
حالم بد است، مثل زمانی که نیستی
قیصر_امینپور
تو قـلـه ی خـیالی و تسٖخـیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال،
ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال..
قیصر_امین_پور
آخرش روزی،
بهارِ خنده هامان میرسد
پس بیا با عشق،
فصلِ بغضمان را رد کنیم ...
قیصر امینپور
این قرارداد
تا ابد میان ما، برقرار باد:
چشمهای من
بهجای دستهای تو؛
من به دست تو، آب میدهم
تو به چشم من، آبرو بده
من به چشمهای بیقرار تو،
قول میدهم
ریشههای ما به آب،
شاخههای ما به آفتاب میرسد؛
ما دوباره سبز میشویم.
قیصرامین پور