از وقت صبح هست دلم را صفای صبح

از وقت صبح هست دلم را صفای صبح
جانم منور است به نور لقای صبح
از باد صبح گشت معطر دماغ من
دارد دلم همیشه هوای هوای صبح
یابد یقین ز ظلمت بیگانگی خلاص
هر جان آشنا که شود آشنای صبح

همام_تبریزی

بی آفتاب رویت

‌بی آفتاب رویت
روزم بوَد چو مویت..

همام_تبریزی