از من بگذشتی و گفتی که برو با دگران
رفتی با میل خود ،جانان؛چرا دلنگران؟
تو گذشتی؛ نگو بگذشت ،خانه خرابم کردی
تو بمان ؛نهدیگران؛ وای به عشق گذران
آیینه عشق تو ترک داشتکه با نازی شکست
توبمانبادلبران ،وای ؛چه کشند بی خبران
دل و جانم پا زدی ،عاشق مدارا میکند
تو برو بازی بکن ؛با دل و جان دگران
نه به دل گوش ولی؛ باید فراموشم شوی
آواز خوش رهگذری؛ برو داغ گران
کیمیادالوند