به خیالم که اگر

به خیالم که اگر
از کوچه ی
بهشت و جهنم
بیرون شدم و
گریختم ،
می دانم که
به میدان جنگ می‌برنم
با خود ،
اینجا به من
مجال و فرصت دادند
هرکاری خواهی کن
در این مصافگاه ...


امین دارابی

خانه ات آباد تفسیر کن این حال دلم را

خانه ات آباد تفسیر کن این حال دلم را
بی خود زخود و گیجی این حال اَلم را

این جام بلوردل ما کوچک و تنگ است
تو بگو وقت رسیدن به لب رود و بلم را


فرهاد عبادی

ما بی‌تو به شیدایی

ما بی‌تو به شیدایی

شیدایی ترین

غزل آفتاب را

بر پوست هر ستاره نوشتیم

اوضاع روزگار

چنان‌ام ملول کرد

هر گل که وضع مرا دید

اشکی ز فرط گریه

در قرابه‌ به نام گلاب شد

در این عزا وُ

مجلس ختم رسول گل

ای در خیال شیشه-

مانده به زندان

ما بی تو خوش‌ نه‌ایم

تو بی‌ما چه‌گونه‌ای؟

 

(بیژن کلکی)