گفتی از عقل میندیش
سرت
گرمِ دلت می ماند
می دانم
من یقین می دانم
کودتا می کند عقلم
دولت از دستِ دلم می گیرد
رضا پریشان شیدا
گفت به پیشم بیا
گفت برایم بمان
گفت به رویم بخند
گفت برایم بمیر
آمدم
ماندم
خندیدم
مردم.
(ناظم حکمت)
زود رسیده ام
سر قرار که
هنوز ایستگاه نیست
منتظر می مانم اینجا
کنار این کوره راه
تا تو به دنیا بیایی
(مریم فتحی)
از مجموعه خوابگرد و جاده های بی پا