جرعه جرعه سر می کشم

جرعه جرعه سر می کشم
یادت را
تلخ در تنهایی
از خود که بیخود می شوم
شیرین ولی
این جام همیشه لبریز است !


مجید جاوید

همچون رودخانه به جستجوی دریا

همچون رودخانه به جستجوی دریا
حتی ژرف تر از آن
چشم هایم در پی توست!


ناوک_مژگان

خورشید

خورشید
‏از تجربه‌ی عجزی ناشناس
‏بر شعر
‏گریان می‌تابید!
‏شعرِ من
‏خاموش
‏با سایه‌اش می‌گفت؛
‏نرو!
‏نمیر!
متن بیگانه بود
‏و سایه
‏انگار
‏تا هرگز
‏در آغوشِ ارغوان
‏آرام خفته بود!


میلاد_سقا‬⁩