(هاتفی ازگوشه ی میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش)
از لب تو (می) اگرم می دهند
مست شوم باز درآیم به جوش
جوششی از عشق که مستانه وار
عالمی از عشق من آید خروش
از تو و از عشق چنان دم زنم
بانگ برآرد به جهانی سروش
گر برسد از لب تو بوسه ای
وقت غنیمت شمرم وقت نوش
در بر خود گیر مرا یک دمی
حصر نما در تن و من را بپوش
مست توام , مست چنان که ببین
میطلبد (می) ز من این می فروش
شهرام_آذین
بسیار زیبا