گفتمت دیدی دلمتنهایی و ترس و بی کسیتو بگفتی یار هستتو نیستی با دیگر کسیهمه را دادی به بادبهانه ات رسم وفاآنچه را گم کرده اند امروزشد برایت رسم وفاداریخنده ای کردم که من ره گم نکردمیا که نیستم صاحبتیا تو برفتی با کسیفریبا صادقی