میدویدم تا انتهاانتهای جاده هایی که سکوت کرده بودندچراغ هااز تنهاییمیچرخیدم زیر بارانی کهسکوت کرده بودندخیابان هااز تنهاییقدم میگذاشتم بین انسان هایی کهسکوت کرده بودزبانشاناز تنهاییای کاش فاش شوداین سکوت حزن آلودشقایق پاکی پودنک