از سرم افتاده شیرین هوسی
چشم دل را بسته ام روی کسی
بعداز این شاید بمیرم بی خبر
از غم دوری و بی همنفسی
می برد بوی تعفن جسم را
پشت میله های سرد قفسی
خورده ام چوب فلک یک عمر , آه
داد از این دنیا که گشته محبسی
عشق, بر پا کن دوباره شعله ای
وا رهان من را از این دلواپسی
طیبه حسنی