ای شب که گفتی می روم فردا می آید
با من بگو کی فصلِ شادی ها می آید
تا کی سرِ این کوچه ؛ بنشینم به گریه
تا کی بگویم آن عزیز... آیا می آید؟
تا کی بگویم آن نگاهِ عاشق؛ آیا
از نردبانِ عشقِ من بالا می آید
من مانده ام حیران که بینِ این دو راهی
حرف از نمی آید بگویم یا می آید
گاهی کنار برکه و گاهی لب بام
این ماه هر جوری شده ؛ با ما می آید
این جمعه ؛ می آیم برای اینکه گفتند
آنکس که داری آرزویش را... می آید
محمدحسین حیدری زرنه